نویسنده: اسد "بودا"
جنرال دوستم فیگورِ جالبی در تاریخِ معاصر افغانستان است. وابستگی به مردمِ سرکوب شده، فرصتِ تحصیلِ رسمی را از او گرفت، اما برخلافِ سوادِ رسمی، او را می توان معلمِ بزرگِ برابری خواهی دانست: برابری در مبارزه. بصیرتِ عملی، او، یگانه است و هیچ دانشِ نظری به پایِ آن نمی رسد. برخلافِ آنچه که اغلب تلاش می کنند، یک سیمایِ ترسناک و نادان از او ترسیم نمایند، او هرگز نادان و ترسناک نیست. او، معلمِ مهربانِ برابری در سیاست و مبارزه است، و بنابراین، آن هایی که از دوستم می ترسند، در واقع از شخصِ او نمی ترسد، از ایدة برابریِ در مبارزة او می ترسد. مامورانِ امنیتیِ آمریکا که ماموریتِ سقوطِ طالبان را به عهده داشتند، بارها از صداقت، شهامت و خودگذری دوستم ستایش می کنند و از شجاعت در نبرد و مهارتِ او در سوارکاری اظهار شگفتی می نمایند. به نظر می رسد داشتنِ نیرویِ نظامیِ آموزش دیده در مبارزه موثر است، اما شرط کافیِ پیروزی نیست، آن چه یک مبارزة مردمی را به پیروزی می رساند،