loading...
بلاگر فارسی
عبدالله رحمان اوغلو بازدید : 580 جمعه 1393/02/12 نظرات (0)

 

فصل پنجم

چگونه شهر بخارا را بتصرف درآوردم

برای تعلیم جوانانی که استخدام میکردم، روشی را پیش گرفتم که خود من با آن روش، تعلیم یافته بودم. من میدانستم که خداوند در وجود ما چند استعداد آفریده از جمله استعداد کسب علم و استعداد تحصیل زور و استفاده از اسلحۀ جنگی. هر مرد نادان و ناتوان میتواند دانا و توانا شود اما تنبلی نمیگذارد که وی خود را دانا و توانا نماید یا مربی و مرشدی وجود ندارد که وی را ارشاد کند. راه دانا شدن تحصیل علم است و راه توانا شدن بکار انداختن بدن جهت تحصیل زور. از روز اول که من جوان ها را برای سربازی استخدام کردم، دقت نمودم که آنها از قوانین شرع و عرف پیروی نمایند.

پیروی از قوانین شرع و عرف برایم بسیار اهمیت داشت و امروز هم که در آستانۀ هفتاد سالگی هستم اهمیت دارد. من می فهمیدم مردی که در همه عمر سوار بر اسب از یک طرف اقلیم وسیع خود بسوی دیگر میرود و نمیتواند در یک نقطه بماند باید اطمینان داشته باشد که قسمت های کشور وسیع وی، از او اطاعت میکنند و این میسر نمیشود مگر اینکه قانون شرع و عرف در همه جاه بموقع اجرا گذاشته میشود. من میدانستم وقتی قانون در دور ترین نقاط کشور وسیعم بموقع اجرا گذاشته میشود، مثل این است که خود در آنجا حضور دارم. از روزی که بقدرت رسیدم تا امروز که مشغول نوشتن شرح حال خود هستم هر کار کردم مستند به قانون بود. جد من چنگیز در کارها فقط متکی بزور و خشونت میشد، ولی من در همه کار قوانین شرع و عرف را در نظر میگرفتم تا اینکه همه مردم بدانند تصمیمی که من گرفته ام از لحاظ شرعی و عرفی ضروری است و باید از جان و دل آن ها را بپذیرند.

سربازان خود را هم طوری تربیت کردم که مطیع قانون باشند و بدانند که اگر تخلف نمایند مجازات خواهند شد.

من روزی دو بار به سربازان خود غذا میدادم یکی در موقع چاشت و دیگری در آغاز شب، هر روز بعد از ادای نماز صبح انها را وادار میکردم که فنون جنگی را فرا بگیرند و با ورزش خود را نیرومند کنند. من میدانستم که حضور من در صحرا، هنگام تعلیم و تمرین خیلی در سربازان اثر میکند و آنها وقتی می بینند که مقابل چشم من مشغول تمرین هستند بهتر کار خواهند کرد. تعلیم و تمرین تا یک سوم روز ادامه مییافت و آنوقت به سربازان استراحت میدادم تا اینکه چاشت صرف کنند، بعد از صرف چاشت تا موقع نماز ظهر سربازها آزاد بودند و میتوانستند بکار های خصوصی خود برسند. بعد از نماز ظهر باز تعلیم و تمرین شروع میشد و تا موقع غروب آفتاب ادامه می یافت. در روز های گرم تابستان تعلیم و تمرین را از عصر شروع میکردند تا اینکه گرما مانع از ادامۀ کار نشود.

 

 

عبدالله رحمان اوغلو بازدید : 657 جمعه 1393/02/12 نظرات (0)

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل سوم

ورود به خدمت امیریاخماق

در آنموقع در سمرقند امیری بود موسوم به (امیریاخماق) که درآن تاریخ هفتاد سال از عمرش میگذشت و دو پسر جوانش کشته شده بودند و جانشینی غیر از یک برادرزاده نداشت و میترسید که برادرزاده اش او را بقتل برساند.

(امیریاخماق) پدرم را میشناخت و من برایش پیغام فرستادم که اگر میل دارد مرا بخدمت خود بپذیرد. (امیریاخماق) موافقت کرد که من نزد او بروم، وقتی مرا دید حیرت نمود و گفت: من تصور نمیکردم که (ترقائی) دارای چنین پسر جوان و رشید باشد. آنگاه از من پرسید(تیمور) تو چه کار میتوانی بکنی؟

گفتم: من در قلم زدن و شمشیر زدن مهارت دارم و میتوانم هم، دیوان تو را اداره کنم و هم قشون تو را. (امیریاخماق) قدری مرا نگریست و بعد گفت: تو برای اداره کردن دیوان جوان هستی ولی میتوانم قشون خود را به تو واگذار کنم که اداره نمائی.

من در سمرقند شروع بکار کردم وعهده دار ادارۀ قشون امیر(یاخماق) شدم و درآنموقع نوزده سال داشتم. فرمانده قشون امیر(یاخماق) مردی باسم (قولرکمال) و خیلی فربه بود و تصور میکنم که پنجاه سال از عمرش میگذشت و وقتی شنید که (امیریاخماق) مرا مأمور ادارۀ قشون کرده، قدری مرا نگریست و سپس خندید و خطاب به سربازان خود گفت که (امیریاخماق) برای ما یک پسر مزلف فرستاده تا اینکه با او خوش بگذرانیم.

من شمشیر خود را از غلاف کشیدم و بانگ زدم اکنون بتو ثابت میکنم که من یک پسر مزلف نیستم و سزای دشنام دهنده را در کنارش بگذارم.

آآنگاه به (قولرکمال) حمله ور شدم و او که متوجه گردید که جانش در خطر است شمشیر از غلاف کشید. حرکات آن مرد آنقدر کند بود که من دانستم شکار من است و شمشیر را از طرف چپ بطرف گردنش انداختم و دم تیغ من گردن او را برید و حلقوم و شاهرگش را قطع کرد و باستخوان رسید و متوقف گردید.

 

""""

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 579
  • کل نظرات : 82
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 30
  • آی پی امروز : 64
  • آی پی دیروز : 139
  • بازدید امروز : 188
  • باردید دیروز : 1,060
  • گوگل امروز : 9
  • گوگل دیروز : 193
  • بازدید هفته : 1,959
  • بازدید ماه : 5,710
  • بازدید سال : 79,651
  • بازدید کلی : 963,386